ایمان و باور، مهمترین عنصر ذهن است.
ایمان و باور حالتی از ذهن است که می توان آن را به کمک تایید و آموزش های تکراری برای ذهن نیمه هوشیار و به کمک اصل تلقین به خود ایجاد نمود، آن چیزی است که به شما زندگی، قدرت و عمل می بخشد، شروع انباشت ثروت است، مبنا همه معجزه هاست، پایه همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمی توان تحلیل کرد، پادزهر شکست است، تنها عنصری است که اندیشه را دگرگون می سازد و اندیشه ساخته و پرداخته ذهن انسان را به معادل معنوی و فیزیکی آن تبدیل می کند.
ذهن نیمه هوشیار(ضمیر ناخودآگاه) انسان با توجه به این باور که آنچه را که انسان مترصد آن است و می خواهد به دست می آورد، اقدام می کند و به انسان ایمان و باوری می دهد تا به کمک برنامه های قطعی و شخصی، به آنچه می خواهد دست یابد.
تکرار تایید سفارش که به ذهن نیمه هوشیار خود می دهیم، تنها روش شناخته شده ای است که می تواند باور و ایمان را در ما ایجاد نماید. در واقع هر اندیشه ای که به تکرار به ذهن نیمه هوشیار خود می دهیم، جذب آن می شود و به تدریج این ذهنیت حال فیزیکی می گیرد.
اندیشه هایی که حالت احساسی پیدا می کنند و با ایمان همراه می شوند، بی درنگ به یک عنصر فیزیکی دگرگون می گردند.
شما می توانید با انتقال خواسته های خود به ذهن نیمه هوشیارتان به خواسته های خود برسید و از جمله این خواسته ها می توان به ثروت و موفقیت اشاره کرد.
بهتر است توجه داشته باشیم که ذهن نیمه هوشیار، اندیشه های منفی و تخریب گر را درست به همان شکل اندیشه های سازنده به عمل تبدیل می کند. این همان پدیده ایست که میلیونها افراد آن را تجربه می کنند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی می نامند.
ایمان و باور شما همان عنصری است که عمل ذهن نیمه هوشیار را مشخص می سازد: می توانید با تلقین به خود این ذهن را فریب دهید. برای رسیدن به این مهم باید خود را چنان ببینیم که انگار به خواسته های خود رسیده ایم و این تصویر را تا رسیدن به هدف ها در ذهن خود نگاه داریم. ذهن نیمه هوشیار به کمک قانونمندی های خود این خواسته های ما را تحقق می بخشد و این موضوع به ما مربوط نمی شود که چگونه این کار را انجام می دهد!
مطمئنا می توانیم با تجربه کردن و عمل نمودن، ایمان را با دستوری که به ذهن نیمه هوشیارمان می دهیم، درهم آمیزیم. با عمل کردن، به آن چه در جستجوی آن هستیم می رسیم.
اندیشه هایی که با احساس و هیجان همراه می شوند، نیروی مغناطیسی ایجاد می کنند که اندیشه های مشابه دیگر را به خود جذب می نمایند.
هر نظریه، برنامه و هدفی با تکرار اندیشه در ذهن کاشته می شود(به اندیشه غالب در ذهن ما تبدیل می گردد) و این اندیشه های غالب آفریننده هستند.
چند پیشنهاد:_ هدف یا هدف های اصلی خود را مشخص سازید.
_ جمله هایی درباره هدف های اصلی خود بنویسید و جزییات آن را واژه به واژه و روز به روز آنقدر برای خود بگویید تا ارتعاش صدا به ذهن نیمه هوشیار شما برسد.
_ مصمم شوید که عوامل ناخوشایند محیط و شرایط را از ذهن خود دور نگاه دارید.
_  برای خود زندگی مورد علاقه تان را سفارش دهید و از ذهنیت خود صورت برداری نمایید.
_ برای تقویت اعتماد به نفس کافیست اندیشه مثبت را روی برگه کاغذی بنویسید و آن را آنقدر به تکرار بخوانید تا بخشی از ذهنیت شما شود.
نکته های بسیار مهم:
_ بدانیم که موفقیت و ثروت با اراده انسان رابطه مستقیم دارد. همه چیز به ذهن ما برمی گردد.
_ برای رشد کردن، باید اوج بگیریم و برای پیروزی و دریافت جایزه، باید به خود باور داشته باشیم.
_ لزوما همیشه قوی ترین ها و سریع ترین ها پیروز نمی شوند؛ پیروز کسی است که باور دارد می تواند پیروز شود.
_ جایی در ذهن ما دانه های ثروت و موفقیت خفته اند. اگر این دانه ها فعال کنیم، ما را به اوج می رسانند؛ ما را به جایی می رسانند که هرگز فکرش را هم نمی کردیم.
_ احساس عشق، در ارتباط نزدیک با آن چیزی است که ایمان نامیده می شود.
_ اگر پدیده ای به نام معجزه وجود داشته باشد، از راه احساسی از ذهن که آن را "ایمان" می شناسیم، ایجاد می گردد.
_ ثروت، با اندیشیدن شکل می گیرد. میزان این ثروت با توجه به آنچه در ذهن شخص می گذرد، محدود می شود. ایمان و باور به خود، محدودیت ها را برطرف می سازد.